امروزه تیمها بیش از هر زمان دیگری در حال تولید محتوا و استفاده از هوش مصنوعی در بازاریابی هستند اما نیمی از آنها چیزی جز محتوایی پرزرقوبرق اما بیارزش نیست. فرآیندهای مدیریت، ویرایش و تأیید محتوا نهتنها سادهتر نشدهاند بلکه زمان بیشتری نیز نیاز دارند. همه در حال آزمون و خطا هستند اما هیچ هماهنگی میان تیمها وجود ندارد. در نتیجه، آنچه که باید به پیشرفت تولید محتوا کمک میکرد، خود به باری اضافی تبدیل شده است.
هوش مصنوعی که زمانی یک ابزار جذاب و جدید بود، حالا به بخش جدانشدنی از کار روزمره تبدیل شده و موج تازهای از چالشها را برای بازاریابی به همراه داشته است، چالشهایی که تنها فنی نیستند بلکه جنبههای سازمانی، راهبردی و گاه بهشدت آزاردهنده نیز دارند.
۱. از هوش مصنوعی در بازاریابی استفاده میکنید اما محتوای شما همچنان شبیه دیگران است
هوش مصنوعی تولید محتوا را سریعتر و آسانتر کرده است اما این سرعت اغلب به بهای از دست رفتن اصالت تمام میشود. بسیاری از برندها، بیآنکه متوجه باشند، محتوای یکنواخت و ماشینی تولید میکنند که در میان مطالب مختلف مخاطبان گم میشوند. اگر محتوای شما بازتابدهنده لحن برندتان نیست، ارتباطی به هوش مصنوعی ندارد و نتیجه اقدامات خودتان است.

تصویر(۱)
جهت رفع این مشکل می توانید از راهکارهای زیر استفاده نمایید:
- صدای برند خود را مدون کرده و به هوش مصنوعی آموزش دهید: لحن، ارزشها، واژگان و ویژگیهای شخصیتی برند خود را مستند کنید. اگر این ویژگی ها بهروشنی تعریف نشده باشند، هوش مصنوعی هیچ شانسی برای تقلید از آنها نخواهد داشت. راهنمای سادهای برای صدای برند با نمونههایی از محتوای مشابه تهیه کرده و آن را مستقیماً در قالب پرامپتها وارد نمایید یا از آن برای تنظیم مدلهای GPT اختصاصی استفاده کنید.
- به پیشنویس اول قانع نشوید: هوش مصنوعی سریع است اما اینطور نیست که با یک پرامپت کار تمام شود. چه در حال خلاصهسازی تحقیقات باشید یا استفاده از هوش مصنوعی در بازاریابی، خروجی را بهعنوان نقطه شروع در نظر بگیرید. سپس لایههایی از جزئیات، ظرافتها و شخصیت برند را به آن اضافه نمایید.
- از پرامپتهای عمومی پرهیز کنید: پرامپتهایی مانند «یک پست وبلاگی درباره ترندهای سئو بنویس» موجب می شوند تا محتوای تولیدی شبیه دیگران باشد و در نتایج جستجو بهعنوان محتوای بیکیفیت شناخته شود. در مقابل، جزئیات دقیقی درباره مخاطب، لحن، موضعگیری، ساختار ترجیحی و نمونههایی از محتوای قبلی را به هوش مصنوعی ارائه دهید.
۲. ۵ ابزار هوش مصنوعی جدید اضافه و آنها را جایگزین ۳ روال کاری نموده اید
خیلی از ابزارهای هوش مصنوعی میگویند کارها را سریعتر و راحتتر میکنند اما بسیاری از بازاریابان بدون برنامه و هدف مشخص از آنها استفاده میکنند. نتیجه این میشود که ابزارهای زیادی روی هم جمع شده و کارها بههم میریزد. سپس تیمها مجبورند مدام بین ابزارهای مختلف جابهجا شوند. در نهایت، چیزی که قرار بود سرعت کار را بالا ببرد، خودش باعث کند شدن کارها میشود.

تصویر(۲)
جهت رفع این مشکل می توانید از راهکارهای زیر استفاده نمایید:
-
ابزارهای خود را بررسی کنید: فهرستی از تمام ابزارهای هوش مصنوعی تیمها تهیه کنید. بررسی نمایید که هر ابزار چه کاری انجام میدهد، چه کسانی از آن استفاده میکنند و چه مشکلی را حل میکند. ممکن است متوجه شوید که برای ابزارهایی با عملکردهای تکراری هزینه پرداخت میکنید یا ابزارهایی وجود دارند که هیچکس بهدرستی از آنها استفاده نمیکند. موارد تکراری را حذف کرده و از کنار گذاشتن ابزارهای کمکاربرد نترسید.
-
بهصورت راهبردی خودکارسازی کنید: ابتدا وظایف پرهزینه و کمارزش را شناسایی نمایید. صرفاً هوش مصنوعی را به فرآیندهای موجود اضافه نکنید. جریانهای کاری (workflows) ایدهآل خود را طراحی نموده (برای مثال: تولید پست وبلاگ، برنامهریزی کمپین)، سپس دقیقاً مراحلی را بیابید که هوش مصنوعی میتواند به آنها سرعت بخشیده یا برای آنها ارزشمند باشد.
-
مسئول ابزارها را تعیین کرده و موارد استفاده را مشخص کنید: هر ابزار هوش مصنوعی باید یک مسئول داخلی داشته باشد. این فرد وظیفه آموزش، آشنایی با ابزار و مستندسازی بهترین رویهها را برعهده دارد. تمام این اطلاعات را در یک راهنمای مشترک برای استفاده از هوش مصنوعی متمرکز کنید تا تیم شما مجبور نباشد هر بار از صفر شروع کند.
۳. موارد اشتباه را خودکارسازی می کنید
اگر در حال خودکارسازی ایدهپردازی محتوا هستید، در حالی که همچنان گزارشدهی هفتگی را دستی انجام میدهید، با مشکل مواجه خواهید شد.
نباید صرفاً بهدلیل آسان بودن ظاهری یک کار، با عجله سراغ خودکارسازی آن رفت. اکثر مشکلات اساسی استفاده از هوش مصنوعی در بازاریابی، نتیجه تلاش برای خودکارسازی بدون دلیل مشخص است. تمرکز خود را روی اموری بگذارید که واقعاً زمانبر هستند یا مانع از کسب نتایج سریع میشوند. یک گام به عقب بردارید و نقشهای طراحی کنید تا مشخص شود هوش مصنوعی در کدام بخش میتواند بیشترین تأثیر را روی سازمان یا تیم شما داشته باشد.

تصویر(۳)
جهت رفع این مشکل می توانید از راهکارهای زیر استفاده نمایید:
- زمان صرفشده تیم را ردیابی کنید: از اعضای تیم بخواهید بهمدت یک هفته، ۳ فعالیت اصلی که هر روز بیشترین زمان را از آنها میگیرد ثبت کنند.
- وظایف را براساس میزان اثرگذاری در برابر تلاش موردنیاز، رتبهبندی کنید: یک جدول ساده طراحی کنید که وظایف را براساس اثرگذاری و تلاش موردنیاز مقایسه کند. وظایفی با تلاش پایین و تاثیرگذاری بالا (مانند بازنشر محتوای وبلاگ در قالب پستهای شبکههای اجتماعی) موجب کسب موفقیتهای سریع می شوند. تا زمانی که یک پایه قوی ایجاد نکرده اید، از خودکارسازی فرآیندهای پیچیده و پرزحمت اجتناب کنید.
- پرامپتهایی با قابلیت استفاده مجدد ایجاد نمایید: اگر تیم شما هر بار برای یک کار مشابه، پرامپت جدیدی مینویسد، موجب ناکارآمدی می شود. برای وظایف تکراری مانند تولید کپشن شبکههای اجتماعی، ایجاد تیترها یا طراحی ساختار پست، کتابخانه پرامپت ایجاد کرده و آن را در یک فایل متنی ذخیره کنید.
۴. هوش مصنوعی در بازاریابی به رشد شما کمک نمیکند
نوشتن پرامپت جذاب است اما آیا کمکی به یافتن فرصتهای جدید بازار میکند؟ اگر تنها استفاده از هوش مصنوعی در بازاریابی برای شما، بازنویسی مطالبی است که موضوع آن را میدانید، مزیت اصلی AI را از دست میدهید. رشد از طریق هوش مصنوعی زمانی اتفاق میافتد که نیازهای کشفنشده مشتریان، فرصتهای نهفته در بازار و تصمیمات راهبردی، بهتر شناسایی شوند.

تصویر(۴)
جهت رفع این مشکل می توانید از راهکارهای زیر استفاده نمایید:
-
پرامپتها را از حالت «تولید» به «تحقیق» تغییر دهید: بهجای اینکه بگویید «یک پست درباره موضوع X بنویس»، سوالاتی مانند «نیازهای برآوردهنشده مشتریان در حوزه [X] چیست؟» یا «رقبا چگونه در برابر [موضوع ترند] موضعگیری کردهاند؟» را بپرسید و از هوش مصنوعی در بازاریابی مانند یک تحلیلگر تحقیقاتی استفاده کنید.
-
دادههای واقعی به هوش مصنوعی بدهید: اطلاعات موجود در CRM، محتوای پربازده، نظرات مشتریان یا شاخصهای عملکردی کمپینهای قبلی را ارائه کنید. سپس از هوش مصنوعی سوالاتی مانند «کدام الگوها بهتر هستند؟» یا «کدام بخشها در راهبرد فعلی ما کمتر مورد استفاده قرار گرفتهاند؟» را بپرسید تا فرصتهای واقعی پدیدار شوند.
-
هوش مصنوعی را از ابتدای قیف بازاریابی به کار ببرید: بیشتر تیمها زمانی از هوش مصنوعی استفاده میکنند که مسیر اجرای طرح از قبل تعیین شده باشد. در عوض، آن را در مراحل ابتدایی مانند ایدهپردازی، ایجاد پرسونای مخاطب یا برنامهریزی کمپین وارد فرآیند کنید تا دیدگاه گستردهتری داشته باشید.
۵. تمام اعضا بدون هماهنگی با یکدیگر از هوش مصنوعی در بازاریابی استفاده می کنند
موضوع فقط استفاده از ابزارهای متفاوت نیست بلکه هر تیم دیدگاه متفاوتی درباره کاربرد هوش مصنوعی در بازاریابی دارد. تیم تولید محتوا آن را بهعنوان میانبری برای افزایش سرعت میبیند. سئو به دنبال مقیاسپذیری بیشتر است. تیم محصول میخواهد پشتیبانی را خودکارسازی کند.
بدون یک هدف مشترک، تلاشهای مرتبط با هوش مصنوعی دچار پراکندگی میشوند و موفقیت یک تیم به سایر تیمها منتقل نخواهد شد. این مسئله ارتباطی به ابزار هوش مصنوعی ندارد بلکه مسئلهای راهبردی و سازمانی است.

تصویر(۵)
جهت رفع این مشکل می توانید از راهکارهای زیر استفاده نمایید:
-
ماموریت هوش مصنوعی خود را تعریف کنید: مدیران سازمان و سرپرستان تیمها را گرد هم آورید و درباره نقش هوش مصنوعی در بازاریابی شما، به توافق برسید. آیا هدف سرعت، شخصیسازی، صرفهجویی در هزینه یا نوآوری است؟ نیازی به یک پاسخ واحد نیست اما باید شفافیت وجود داشته باشد.
-
«چرایی» را بخشی از هر ابزار هوش مصنوعی قرار دهید: هدف هر ابزار یا آزمایش جدید باید با یک جمله تعریف شود: «ما از این ابزار استفاده میکنیم برای [هدف موردنظر]». این شفافیت، به تیمها کمک میکند تا کارها را اولویتبندی کنند و موفقیت را بر اساس معیارهای مشترک ارزیابی نمایند.
-
روی موارد مشترک به اجماع برسید: بهجای آنکه هر تیم مسیر خودش را برود، حول ۲ یا ۳ اولویت مشترک که هوش مصنوعی میتواند بیشترین تأثیر را در آنها داشته باشد همراستا شوید. (مانند سرعت تولید کمپین، سئوی چندزبانه یا خودکارسازی پیشنویسهای اولیه).
نتیجهگیری
هوش مصنوعی از بین نخواهد رفت اما نحوه استفاده ما از آن باید تکامل یابد. اکثر تیمهای بازاریابی کمبود ابزار ندارند بلکه در مواردی مانند هماهنگی تیم و شفافیت در کاربردهای واقعی هوش مصنوعی، نیاز به تکامل دارند.
موفقیت سازمانها در بهرهمندی از هوش مصنوعی در بازاریابی، به توانایی آنها جهت مدیریت داده، حفظ حریم خصوصی، رفع سوگیریها، تضمین شفافیت و توسعه مهارتهای تخصصی وابسته است. غلبه بر این موانع نهتنها دقت تصمیمگیری را افزایش میدهد بلکه اعتماد مشتریان را نیز جلب میکند. در نهایت، سازمانی موفق خواهد بود که رویکردی مسئولانه، آیندهنگر و سازگار با تغییرات سریع فناوری اتخاذ نماید.
